Rahaayi

Saturday, June 11, 2005

از هر دری سخنی...

امروز در یه جمع 100 نفری یدفعه تصمیم گرفتم که وسط حرفم یه جوک عجیب و غریب بندازم وسط. جوک رو گفتم و چند ثانیه سکوت بر تمام جمع حکمفرما بود. تا اینکه بمب خنده حاضرین منفجر شد و همه چیز به خوبی گذشت. رئیس شرکت رو دیدم که نفس راحتی کشید و خیلی آروم گفت: That was risky...
نگاه تمسخر آمیزی بهش انداختم و توی دلم گفتم: ای کاش می دونستی چقدر شجاعت اینجا هست.

* * *

فوتبال بازی جالبیه.. بعضیا برای برد و باخت بازی می کنن و بعضیا برای سوزوندن انرژی. ولی من فوتبال رو فقط برای چند لحظه بازی می کنم. برای لحظه ای که پا به توپ جلو میری.. نفر اول رو رد می کنی و یه زاویه خوب اختیار می کنی.. پاتو یکمی می بری عقب که به توپ ضربه بزنی.. و اونوقت اگه اون لحظه یکی از اون لحظات باشه، همه چیز برای یک لحظه متوقف میشه. به خوبی می دونی که چه اتفاقی قراره بیفته.. در اون لحظه خیلی کوچیک بدون هیچ تردیدی می دونی که توپ چه مسیری رو طی می کنه و از کجا وارد دروازه میشه. در اون لحظه ابدی بدون هیچ تردیدی می دونی که تیم مقابل بازنده اس. بالاخره اون لحظه به پایان میرسه. تا به خودت میای توپ توی دروازه اس. چند تا مدافع جلوی توپ بودن ولی نتونستن کاری بکنن. دروازه بان به طرف توپ پرید دستش هم به توپ رسید ولی نتونست دفعش کنه. احتمالا فکر می کنه که دستشو به اندازه کافی نکشیده. فقط تو می دونی که توپ از خیلی وقت پیش توی دروازه بوده.

* * *

من يه دوست کوچولو دارم که اهل بحرينه.. چند روز پيش تصادف کرده و الان تو بيمارستانه و منم نشستم اینجا و دارم گریه می کنم. خيلی دلم ميخواست تيمشون برنده بشه تا برق خوشحالی برای یه لحظه توی چشماش بدرخشه. من خيلی وقته که خوشحالی هايی رو که به قيمت ناراحتی ديگران تموم ميشن خوشحالی به حساب نميارم. شايد يکمی احمقانه باشه ولی من کلا به سيستم اداره دنیا اعتراض دارم و فکر می کنم اگه خدايی وجود داشته باشه حتما يه جور ساديسم مزمن داره یا اینکه خیلی IQش پایینه. وگرنه ساختن دنیایی که توش همه چیز به خوبی و خوشی بگذره اونقدرا هم مشکل نبود.

گر بر فلکم دست بدی چون يزدان .... برداشتمی من اين فلک را زميان
وز نو فلکی دگر چنان ساختمی ........ که آزاده به کام دل رسيدی آسان

* * *


بعضیا فکر می کنن که سیاست یعنی اینکه آدم در شرایط خاص ممکنه مجبور بشه یه دزد یا آدمکش رو به عنوان رئیس جمهور انتخاب کنه! ولی با خودشون فکر نمی کنن که اگه یه همچین آدمی رئیس مملکت بشه چه انتظاری می تونن ازش داشته باشن؟ چون اگه یه همچین کسی تمام روزنامه نگار ها و نویسنده ها رو از دم اعدام کنه و شما بهش اعتراض کنین ممکنه بگه:
?Isn't that what you elected me for

تا جایی که می دونم بیشتر شماها برای خودتون ارزش هایی دارین که حاضر نیستین ازشون بگذرین. مثلا خیلیها حاضر نیستن بخاطر سود و زیانشون با یه دزد یا آدمکش همراهی کنن. اگه با این دید به ماجرا نگاه کنیم آیا رای دادن به کسی که از نظر اخلاقی و شخصیتی مورد تایید آدم نیست، دور انداختن تمام ارزشها و ایده آل های آدم نیست؟ مگه آدم از چی ساخته شده؟ آخه با گوشت و مرغ تنها که نمیشه زندگی کرد.