Rahaayi

Saturday, January 14, 2006

بی ریشگی

اگه از درون به جایی وصل نباشی،
اگه از درون احساس تنهایی و بی ریشگی بکنی،
یا اگه اطرافیانت انقدر از وحدت دور شده و در کثرت پخش شده باشن که هیچگونه وجه مشترکی باهاشون نداشته باشی،
اونوقت برای اینکه از این تنهایی و بی ریشگی بیرون بیای ناچاری مراسم برگذار کنی. فرق نمی کنه که مراسم ختم پدر بزرگت باشه یا مراسم عروسی خودت. مهم اینه که مراسمی باشه که مطابق آداب و رسوم انجام بشه. البته وقتی که مراسم برگذارم می کنی دیگه همه چیز از دست خودت خارجه. مثلا نمی تونی مطابق وصیت پدر بزرگت دوستت رقاصه عرب بیاری که روی سنگ قبرش برقصه. بلکه باید چای و خرما سرو کنی چون مراسم ختم چیزی نیست که مطابق سلیقه تو یا شخص متوفی برگذار بشه. مراسم باید مطابق آداب و رسوم برگذار بشه وگرنه در پایان مراسم خیلی تنها تر از قبل خواهی بود.
مراسم عروسی هم همینطوره. اصلا کل سنت ازدواج از دست تو خارجه. اتفاقات بعدش هم از دستت خارجه. هدف از همه اینها اینه که احساس کنی آدم بی ریشه ای نیستی و به یه جایی وصلی. و علت اینکه میخوای یه همچین حسی داشته باشی اینه که آدم بی ریشه ای هستی و به هیچ جایی وصل نیستی. یعنی به هیچ جایی که "جا" باشه وصل نیستی..شاید به هیچ جای مهمی وصل نیستی..