Rahaayi

Sunday, November 27, 2005

دیوید

دور هم نشسته بودیم و داشتیم آب جوی ایرلندی می خوردیم.. دیوید کماکان از شغلش ناراضی بود.. یک از دوستان گفت که یه position برای یه برنامه نویس C++ هست که می تونه 10 درصد بیشتر از درامد فعلی هرکسی بهش حقوق بده. گفتم دیوید از همه وضعیتش برای عوض کردن شغل مناسب تره.. من صبر می کنم تا دیوید نظرش رو بگه بعد اگه اون نخواست من apply می کنم. دیوید گفت: فرهمند تا اونجایی که من می دونم وقتی که صحبت Business در میونه تو نباید از این حساب و کتابها بکنی. بخصوص نه با من. فکراتو بکن اگه خواستیم apply کنیم هردو با هم apply می کنیم و تمام سعیمون رو هم می کنیم. هرکس که کار رو گرفت گرفت و زیاد هم مهم نیست.
گفتم: من با Carmen خوابیدم.. (خوابیدن مثل وقتی که دو نفر مثل بچه آدم تو بغل هم می خوابن)
Carmen رئیس panel بررسی کاندیدا هاست.. به این ترتیب ممکنه رقابتمون زیاد عادلانه نباشه.
دیوید خندید بلندی کرد و گفت: روابط با خانومها هم قسمتی از Selection Criteria س...