Rahaayi

Saturday, October 07, 2006

فراتر از احساس

یک روز طلایی خیلی شبیه به بقیه روزهاست ولی آغازش یکمی فرق داره.
در یک روز طلایی تو به چیزهای دیگه ای می اندیشی و چیزهای دیگه ای رو حس می کنی.
در یک روز طلایی احساست بجای اینکه پیوسته باشه منقطعه و در پشت این قطعه های احساس که مثل جزایر خیلی کوچیک روی یک دریاچه شناورند دریاچه ای از خوشبختی هست.

خوشبختی فکر مثبت داشتن نیست.. خوشبختی احساس خوب داشتن هم نیست.. فکر مثبت و منفی، احساس خوب و بد همه مشغله های ذهنی هستن که به یک اندازه تورو از حقیقت دور می کنن. مشغله های ذهنی مثل 8 ساعت کار روزانه می مونن که به هدف امرار معاش انجام میشن.

خوشبختی و سرور اون وقتیه که به ورای افکار میری.. یعنی از بین تکه تکه های فکر که به ذهنت میاد هر چند وقت یکبار اونچه که پشت افکارت هست رو می بینی.. و همچنین از بین جزیره های کوچک احساس هر چند وقت یکبار دریاچه ای از سرور رو که در زیر حس هات قرار داره می بینی.

یک روز طلایی روزیه که از بین موزیک هایی که داری اونهایی که تورو هیجان زده می کنن کنار میذاری.. اونهایی که تورو احساساتی می کنن هم کنار میذاری.. فولدر Yanni که تورو به ورای احساس می بره هم کنار میذاری.. و اونوقت در سکوت میشینی و خودت رو از هرگونه احساس پاک و مبرا می کنی و اونوقت ذهنت رو به دریاچه ای که پشت احساست قرار داره متوجه می کنی..
یک روز طلایی روزیه که ذهنت در گپ بین فکر ها و حس ها زندگی می کنه.