Rahaayi

Saturday, September 16, 2006

کشش برای رهایی

چند وقته که همه چیز عوضی شده.. انقدر قر و قاطی که فکرشم نمی تونی بکنی. رژیم قضایی گیاهی آخرین چیزیه که یه غریق بهش دست میندازه که از غرق شدن نجات پیدا کنه.. رژیم گیاهی ذهن و بدن رو سبک می کنه و تغییرات رو آسون می کنه.. تغیراتی که مطابق حساب و کتاب باید یکمی سخت باشن.

کشش هم یکی از حشیش هاییه هر غریق بهش آویزون میشه.. یبار یادمه احسان نقل کرد از اون مرتیکه سرخپوست نما که می گفت کارما ها در عضلات پا ذخیره میشن.. این حرفش هم مثل بقیه حرفاش تا حدی درسته.

دلت میخواد تک تک عضلات بدنت رو بکشی تا هرچی که توش هست بیرون بیاد.. و فقط وقتی که در حد پاره شدن عضلاتت رو میکشی می فهمی می کنی که چه خستگی قدیمی یی توش گیر کرده.. کشیدن عضلات رو ادامه میدی و هر چند وقت یکبار هم مجبور میشی سرت رو بدزدی که آتاآشغال هایی که از توش بیرون اومده تو صورتت نخوره.. احساس می کنی بعد از اینهمه سال که مشغول تمیز کردن بودی بیشتر از هر چیزی دزدیدن سرت رو یاد گرفتی... ولی گاهی اونهم افاقه نمی کنه..

کشش اینبار نهاییه.. میخوای بکشی برای رهایی.. تصویری در ذهن داری از زمانی که روشنتر بودی.. زمانی که در ابتدای کودیکیت شفافیت عمیقی رو در خودت و محیط اطرافت حس می کردی.. من تصویری دارم از چند سال بخصوص در دوران کودکیم و این سرابیه که منو همه جا به دنبال خودش می کشه.. من می خوام اون حس رو دوباره بدست بیارم.. و بخاطرش اگه لازم باشه همه چیز رو اونقدر می کشم که هر چیز کهنه ای از درون هر چیز نویی بیرون بیاد تا احساس خستگی، کهنگی و افسردگی ناپدید بشه.