آخرین روز خدا
یکی از اون روزهای بخصوصه. از اون روزهایی که دنیا به هیچ جاییت نیست و سخته که خودت رو قانع کنی که مشکل از دنیا نیست. اگرچه عمیقا می دونی که مشکل باید از یه جای دیگه باشه چون دنیا قرار نیست طور خاصی بچرخه و نظر تورو جلب کنه و البته که اگه مبارزه برای آزادی نباشه پس دنیا چه مفهومی می تونه داشته باشه و اصولا زندگی برای چی باید وجود داشته باشه؟
یک نفر از شماهایی که هنوز به خدا معتقدین لطفا به من بگین اگه قرار باشه خدایی وجود داشته باشه ولی هیچوقت احساس مسئولیت نکنه و هیچ دخالتی در امور نکنه پس این بودن با نبودن چه فرقی داره؟ نکنه شما خدا پرست ها هم معتقدین خدا وجود نداره ولی تعریفتون از وجود داشتن و نداشتن برعکس تعریف ماست؟ شاید احمق نیستین و فقط کلمات رو برعکس استفاده می کنین؟ اگر نه چطوری می تونستین توضیح بدین که روزی که احمدی خره رئیس جمهور میشه قیمت نفت به آسمون هفتم میرسه، زمانی که مردم همه دنیا دارن اخبار ایران رو دنبال می کنن مایکل جکسون می میره. تنها کسی که می تونه پوشش خبری ایران رو به خودش اختصاص بده و بعدشم دیگه شبکه های خبری متوجه میشن که حتما لازم نیست خودشون رو جر بدن و از ایران اخبار پخش کنن اونم در حالی که می تونن از لوس آنجلس و هندوراس خبرگذاری کنن. و بعد در زمانی که قراره اعتصاب بشه آلودگی هوا بالا میره اونم در حالی که همه جا تعطیله. اگر این زنگ خطری نباشه که شما رو از خواب خوش خرگوشی خداپرستانه تون بیدار کنه پس دیگه چه میتونه بیدارتون کنه؟
گروههای بسیح و انصار حذب الله یه مزیت عقلانی بر خیلی از ماها دارن و اون اینه که بتی رو می پرستن که اقلا می تون در نماز جمعه چند کلمه حرف بزنه و عواطفشون رو تحریک کنه. بت اونها حتی از دست چلاقش هم برای تقویت قواش استفاده می کنه حال اونکه بعضی از ما به خدایی معتقدیم که حتی دست چلاق هم نداره. خدایی که اگر وجود داشته باشه هم دستش از دنیا کوتاهه. اگه اینطور باشه خداپرست بودنمون هم مثل طرفداریمون از مردم فلسطین می مونه و تابانش رو خواهیم پرداخت. یه موقعی باید دست از پرستش این خدای پیزوری برداریم.
نمی دونم تا کی باید 70 میلیون ملت علاف این یه آدم چلاق باشن ولی به نظرم میاد که تا وقتی که مردم انقدر عصبانی نیستن که اعتصاب کنن این یعنی اینکه زیاد عصبانی نیستن. و آدم یا حاضره زیر بار سنگین حاکمیت یه دیکتاتور چلاق زندگی کنه و یا حاضر نیست و اگه حاضر نیست هر روز ساعت 8 صبح سر کار رفتنش چیه؟ ممکنه فکر کنین که من چون خودم اونجا نیستم این حرفارو می زنم ولی بد نیست بدونین که منم چند هفته ایه که کارم رو کنار گذاشتم و فقط اخبار گوش میدم و اطلاع رسانی می کنم. مگه آم می تونه حواسش رو به کار جمع کنه وقتی که فرزندان بی گناه مردم به بهانه های مختلف زندان میرن و اعدام میشن؟ حتما باید بچه هاتون رو اعدام کنن تا متوجه بشین چه اتفاقی داره میفته؟ فکر می کنین چند روز دیگه نوبت خانواده شما میشه؟ یه دوستی میگفت مردم همه مشاغلشون رو با پارتی بازی پیدا کردن و حالا حاضر نیستن اعتصاب کنن! می دونم که زندگی خرج داره ولی اگه این روند ادامه پیدا کنه هر پولی که در میاریم رو باید خرج کفن و دفن عزیزانمون کنیم. مگه زندگی در زمان اعتصاب چقدر خرج داره؟ فکرشو بکنین ... بعضیا یادشون رفته که در زمان اعتصاب آدم خرج لباس و لوازم منزل نداره. قسط وام بانک رو هم کسی نیست که بیاد ازتون بگیره چون اصولا بانکی وجود نداره. صاحب خونه هم نمی تونه ازتون اجاره بگیره و خیلی بعیده که چند ماه بهتون فرصت نده. حتی اگه بخواد ازتون به زور اجاره بگیره دادگاهی نخواهد بود که به این امور رسیدگی کنه. در زمان اعتصاب آدم به اندازه نون بربری و تن ماهی و سیب زمینی پول لازم داره و این مقدار رو هم بهتره توی بالشتون قایم کرده باشین چون همین روزهاست که بانک دیگه پولی نداشته باشه که به آدم بده.
حرف زدن درباره اعتصاب صحبت کردن از یه حقیقت تلخه ولی یادتون نره که این تنها سلاحیه که در دست دارین و اگه انقدر ازش استفاده نکنین تا دولت برای مبارزه باهاش آماده بشه اونوقت دیگه هیچ چاره ای جز رفتن جلوی گلوله و یا دونه دونه زندانی و پاک سازی شدن نخواهید داشت. به اندازه کافی منتظر قضا و قدر موندیم و دیدیم که حتی گرد و غبار عراق هم به ضرر ما وارد معادله شد. نیروهایی که روبروی ما هستن از همه سلاح هاشون در برابر ما استفاده کردن. فکرشو بکنین چقدر تا حالا ریسک کردن؟ اونا ریسک اینکه اگه ما پیروز بشیم دونه دونه شون رو از تیر های چراغ برق دار بزنیم بر خودشون خریدن و از زور بازوشون، قدرت دروغ پردازیشون، سلاح های سرد و گرمشون بر علیه ما استفاده کردن. ولی ما فقط یک سلاح در دست داریم که هنوز مرددیم باهاش چیکار کنیم. اعتصاب تنها سلاح ماست و تنها چیزیه که می تونیم روش حساب کنیم. بیاین از همین امروز دربارش صحبت کنیم و هرچی که در این باره می دونیم به همدیگه یاد بدیم.