Rahaayi

Monday, January 03, 2005

هر دم از عمر می رود نفسی

هردم ازعمر می رود نفسی .... چون نگه می کنم نماند بسی
ای تهی دست رفته در بازار .... ترسمت پر نیاوری دستار


اینا ابیاتی بود که از ذهنم می گذشت وقتی که همه مشغول toss کردن شامپاین سال نو بودن. نیمه شب بود.. ساعت 12 ضربه زد و صدای فریاد خوشحالی از همه طرف شهر بلند شد.. نمی دونم مردم تو چه فکری بودن.. شاید فکر می کردن که تو سال جدید همه چیز بهتر از قبل میشه.. یا دیگه جنگ نمیشه و سیل و زلزله نمیاد.. بعضیا حقوقشون اضافه میشه. بقیه هم چند روز تعطیلی دارن که برن هرچی که پس انداز کردن خرج کنن.
بعضیای دیگه هم آغاز سال میلادی رو با آغاز سال مالی اشتباه گرفته بودن و برای هم آرزوی prosperity میکردن. میگفتن: ایشالا در سال جدید دلار استرالیا همینطوری بالا بره و هر روز قویتر بشه!!!

مرتب زنهای زیبایی رو می دیدم که اگه آرایش ها رو از روی صورتشون پاک می کردی صورتشون غیر قابل تحمل میشد. با خودم میگفتم آیا فقط زنهای ایرانی انقدر کم دوامن؟ که فقط تا سن 16 سالگی میشه بدون آرایش و خط و خال تحملشون کرد؟ چقدر آدم باید کند ذهن باشه که بین صورت زشت و چلوسیده ش و روح نا آروم و بیمارش رابطه ای پیدا نکنه. چقدر باید خواب آدم عمیق باشه که نفهمه اگر صورتش هر روز زشت تر و تیره تر میشه حتما در درونش مشکلی هست.. مشکلی که با مالیدن 5 نوع کرم مختلف روی پوستش حل نمیشه.. فقط از انظار پنهان میشه.

آرایش واقعا چیز خطرناکیه.. چون باعث میشه که آدم صورت واقعی خودشو نبینه و به غلط باور کنه که زشتی صورتش کاملا طبیعیه! دخترها از سنین پایین شروع به آرایش کردن می کنن و معمولا 4 یا 5 سال بعد از اون تاریخ دیگه بدون آرایش قابل روئیت نیستن. چون مشکلی که در پشت کرمهای رنگ و وارنگ قایم می کنن به طور معجزه آسایی ناپدید نمیشه. در همین یکماه گذشته 4 نفر از دوستام مصرف داروهای افسردگی رو به برنامه زندگیشون اضافه کردن. همونطوری که چند سال پیش لوازم آرایش رو به زندگیشون اضافه کردن. ماانصافا متخصص پنهان کردن مشکلاتیم.. خیلی خوب بلدیم ظاهر هرچیزی رو درست کنیم. دوست دیگه ای دارم که مدتیه به طور مرتب قرص سردرد میخوره! و خیال می کنه که برای سالم بودن باید قرص سردرد رو به زندگیش اضافه کنه!

این وسط آدم به این فکر میفته که اگرچه بی خیال بودن و تفریح بخصوص در آستانه سال نو خیلی هم خوبه ولی ما واقعا مصداق همین شعر سعدی هستیم.. که 50 رفت و در خوابیم. و شاید هم خواب نیستیم بلکه خودمونو زدیم به خواب. چشمامون رو به روی بیشتر واقعیت های زندگی بستیم و فقط اونایی رو که در نهایت به پول و سود و زیان مالی ترجمه میشن واقعیت به حساب میاریم..

شاید نمی بینیم که این سلامتمونه که داره از دست میره یا اینکه مغزمون با بقیه قسمتهای سرمون نوعی خود درگیری داره که با وجود اینکه مهمترین حقایق زندگی رو فراموش کردیم و با اینکه صورت همه مسائل سخت رو برای خودمون پاک کردیم، هنوز برای اینکه لحظه ای شاد و سرحال باشیم باید حتما یه گیلاس الکل بریزیم توی شکممون. تا مغزمون از کار بیفته بلکه بتونیم یه لبخند زشت بی ارزش بزنیم.. نمیدونم چرا لبخند هامون هم هر روز زشت تر و زشت تر میشه. یادمون نیست وقتی 6 ساله بودیم چطور قهقهه می زدیم و دندونامون که هیچ تا ته گلومون معلوم میشد.. و چقدر اون زمونها لبخندهامون قشنگ بود.. و چقدر اون زمونا همه لبخند ها قشنگ بود.

دین رو با موفقیت از زندگیمون بیرون انداختیم ولی چیزی نداشتیم که جایگزینش کنیم.. شاید الکل بهترین چیزی بوده که یافتیم.. و این نشون میده که چقدر پوچ زندگی کردیم.. و چقدر کم هوش و بی استعداد بودیم. من سالهاست که سعی نکردم کسی رو از دین به در کنم اگرچه اونقدر استدلال بر ضد دین دارم که می تونم با آخوند های حروم لقمه پشت هم انداز بحث کنم. ولی وقتی پای دوستام وسطه نمیذارم دینشون رو از دست بدن مگر اینکه چیز بهتری برای پرکردن جای خالیش داشته باشن. من دوستان زیادی دارم که از روی خرد بی دین شدن.. ولی دور و برم پر از کسانیه که از روی بی خردی بی دین شدن. کسانی که از حب دنیای غرب و بغض حکومت اسلامی بی دین میشن معمولا یه جایی در درونشون خالیه... خلائی که پرکردنش احتیاج به خرد و بینشی داره که اونا هنوز بدست نیاوردن.

به هر حال غرض از اینهمه گلایه این بود که سال جدید میلادی رو بهتون تبریک بگم و براتون آرزو کنم که در سال جدید بیشتر ببینید، بهتر حس کنید و بیشتر دوست بدارید.
به امید اینکه همه ما نور درون رو ببینیم.


May the love we're sharing spread its wings
Fly across the world
..And bring new joy to every soul that is alive

,May the Blessings of your grace my love
Shine on everyone
...And may we all see the light within