Rahaayi

Thursday, April 05, 2007

رهایی


همه مسائل علمی یه روزی حل میشن و وقتی که حل شدن دیگه برای همیشه حل شدن.. ولی در عرفان اگر هزاران بودا پدید بیاد بازهم مشکل حل نشده باقی می مونه. در واقع مشکل هربار فقط برای یک نفر خاص حل میشه و به سایرین جدا از احساس قشنگی که میتونه از تماشای یک فیلم هم بدست بیاد بهره زیادی نمیرسه.

هدف از وجود وبلاگ رهایی این بود که یک بار هم که شده در طول تاریخ مشکل جهالت در حضور همه خلق الله حل بشه. در زیر دوربین چشمان شما ولی این خیال هم خیال خامی بیش نبود. در واقع مشکل حل میشه ولی خیلی کم کم و آروم و آسون حل میشه ولی هیچکس در جلوی چشم دیگران بودا نخواهد شد.

خواننده های این وبلاگ سالهاست که منتظر ظهور یک بودا هستن. دلشون میخواد یه روشن بین ببینن... منتظرن تا مشکل برای یکنفر حل بشه تا باور کنن که مشکل قابل حله و بعد شاید اون موقع اگه شیوه حل مشکل و نتیجه نهایی مورد پسندشون واقع شد تازه تصمیم بگیرن که زندگیشون رو برنامه ریزی کنن تا قسمتی از وقت عزیزشون رو که تا اون موقع به کارهای خیلی مهمی مثل عرق خوردن، نماز خوندن، لباس خریدن، مهمونی رفتن، مهمون دعوت کردن و شرکت در کلاسهای غیر درسی خیلی مهم و در عین حال بی اهمیت صرف می کردن جمع و جور کنن و به تمرین مدیتیشن اختصاص بدن. چون اون موقع دیگه می دونن که سرشون کلاه نمیره و وقت عزیزشون به هدر نمیره! تازه این در حالیه که اون موقع بجای مدیتیشن کردن هوس قرآن سر گفتن یا روانشناسی خوندن به سر قشنگشون نزنه و Ego سالها خفته شون کنترل اوضاع رو بدست نگیره.

خواننده های وبلاگ رهایی که همه در صفت پسندیده فهمیدن حرفهای نویسنده وبلاگ با هم مشترک هستن اکثرا از این وبلاگ برای یجور آزاد کردن استرس استفاده می کنن. این آزاد کردن استرس که از راه سر زدن به اینجا و خوندن مطالب نوشته شده و موافقت و به دست آوردن یک نوع احساس معنوی بودن به دست میاد همردیف سایر روش های روزانه تخلیه روانی مثل masturbation قرار میگیره و البته به همون اندازه هم مفید فایده اس.

این وسط چیزی که روز به روز بیشتر آشکار میشه اینه که هیچکس در نتیجه جق زدن بودا نمیشه همونطور که وبلاگ رهایی کلاس TM نمیشه. خانواده گسترده فرهمند هرگز جنبش ماهاریشی نمیشه و وبلاگ رهایی درنهایت به تعبیر راجنیش چیزی بیش از Spritual Gossip در بین خواننده هاش رواج نمیده.

هیچیک از ما هرگز بودا نمیشیم و حتی با یک روشن بین روبرو هم نمی شیم همونطوری که هیچوقت با هنرپیشه های هالیوود روبرو نمیشیم. بین ما و روشن بینها و هنر پیشه های هالیوود خونه های بزرگ و ماشینهای گرون قیمت و حیاط های خیلی وسیع با درختهای بلند فاصله ایجاد می کنن. celebrity ها با آدمها بزرگ رفت و آمد می کنن، کارهای بزرگ می کنن و موقع حرف زدن و قهوه خوردن حرفهای بزرگ می زنن و تحمل wanker هایی مثل ما که دلمون میخواد یکمی دور و ورشون باشیم و با حرفهای بزرگشون جق بزنیم و بعد ناپدید بشیم و هرگز هم مدیتیتور نشیم رو ندارن. هرکسی در پروسه روشن بینی یاد می گیره که از مردم عامه که ما باشیم دوری کنه و با کسانی که در شان خودش هستن رفت و آمد کنه.

هرکدوم از خواننده های این وبلاگ بعد از مدتی خوندن وبلاگ و به به و چه چه کردن به نویسنده این وبلاگ ایمان میارن و TM یاد می گیرن ولی هیچوقت مدیتیتور نمیشن و بعد برای همیشه نویسنده رو به عنوان یک دوست توی orkut profile شون نگه میدارن. تا مدتی براش Email هم می زنن و درد دل می کنن و بعد از مدتی که احساس می کنن خیلی نگارنده رو میشناسن دلشون میخواد بیشتر باهاش در ارتباط باشن و چون این امر اتفاق نمیفته دلسرد میشن و فاصله شون رو زیاد می کنن. آری خواننده های وبلاگ رهایی همه کار می کنن ولی هرگز روزی دوبار TM نمی کنن و مدیتیتور نمیشن.

از دید نویسنده این وبلاگ خوانندگانی که تا بیشترین حد باهاش احساس همدردی و نزدیکی می کنن رهگذرانی هستن که در سایه یک درخت استراحت می کنن ولی هرگز اسم درخت رو هم یاد نمی گیرن و تغییر شکل درخت در گذشت زمان رو حس نمی کنن. درخت ممکنه جلوی چشماشون سر به آسمون بکشه یا کم کم از درون خشک بشه ولی اونا کماکان زیر سایه ش بشکن می زنن و حض می کنن و باهاش احساس نزدیکی می کنن بدون اینکه کوچکترین ایده ای از اونچه که در درونش میگذره داشته باشن. این افراد در نهایت همزاد پنداری به دلیل اینکه همه کار می کنن بجز اون کاری که نویسنده روزی دوبار انجام میده روز به روز در درون از نویسنده دور تر میشن و مصداق بیت مولانا قرار می گیرن که میگه:
هرکسی از ظن خود شد یار من .... از درون من نجست اسرار من.

به کلامی از ماهاریشی اشاره می کنم.. استاد یوگی میگه هرکاری که به غیر از مدیتیشن انجام میدین و خیال می کنین با این کارها دارین به پیشرفتتون کمک می کنین همه و همه تله های ذهنتون هستن. آری استاد پیر میگه بجز مدیتیشنی که روزی دوبار هر روز و برای سالیان انجام بشه هیچ چیز کمکی به پیشرفتتون نمی کنه. ولی خواننده های وبلاگ رهایی در جواب حرف استاد یوگی کلامی از کاراکتر فیلم مارمولک رو به وسط میارن! که میگه راه های رسیدن به خدای - به تعبیر نویسنده - صفرگانه به تعداد ابنای بشره. این وسط اگر نویسنده کمی بی تجربه تر بود دستانش رو روی صورتش میگذاشت و در حالی که برای حقیقت درک نشده گریه می کرد از درد تنهایی و فهمیده نشدن به خودش می پیچید اما زمانه عوض شده و خیلی از گریه ها به خنده تبدیل شده چون نویسنده این وبلاگ هر روز و هر روز شاهد رسیدن میلیونها نفر ابنای بشر از راههای مخصوص خودشون به این خدای صفرگانه است و درس گرفتن از سرنوشت اونها باعث میشه که به چیزی جز راه فکر نکنه.

قافیه اندیشم و دلدار من .... گویدم مندیش جز دیدار من



در پایان یکبار برای همیشه با واضح ترین کلام ممکن یادآوری می کنم که بهای همراهی با نویسنده این وبلاگ هر روز بیشتر و بیشتر میشه. به زودی دوبار تمرین یوگا هم به دوبار مدیتیشن روزانه اضافه میشه و کسانی که هنوز نتونستن خودشون رو وادار کنن که روزی دوبار مدیتیشن انجام بدن در یک گزینش طبیعی فیلتر میشن همونطوری که وقتی در یک بازی pocker دست ها بهتر میشه و bet بالا میره کسانی که نمی تونن پا به پای بقیه جلو بیان دستهاشون رو می ریزن.

به هر کسی که همت و جربزه مدیتیشن کردن داره وعده یک تجربه روشن بینی گروهی رو میدم و به کسانی که فکر می کنن خوندن وبلاگ و کتاب و غیره می تونه به تجربیات عرفانی بی انجامه میگم که از تصویر نور ماه در چاله های آب "بر بام نتوان شد".

Labels: