Rahaayi

Sunday, October 29, 2006

دست نشانده

نمی دونم چرا هروقت آدم دست نشانده می بینم یاد شاه میفتم.
گاهی فکر می کنم آدمهای دست نشانده همیشه یک صفت مشترک دارن.. شاید یجور سبکی و ناپختگی که در صداشون هست..

Tuesday, October 24, 2006

امروز سه شنبه ۲۴ ام اکتبر ۲۰۰۶ معادل روزیه که شکوهمند برای دومين بار در عمرش جفت هفت آورد.

Sunday, October 15, 2006

Time Can Never Mend.. Careless Whispers of a Good Friend...

Saturday, October 07, 2006

فراتر از احساس

یک روز طلایی خیلی شبیه به بقیه روزهاست ولی آغازش یکمی فرق داره.
در یک روز طلایی تو به چیزهای دیگه ای می اندیشی و چیزهای دیگه ای رو حس می کنی.
در یک روز طلایی احساست بجای اینکه پیوسته باشه منقطعه و در پشت این قطعه های احساس که مثل جزایر خیلی کوچیک روی یک دریاچه شناورند دریاچه ای از خوشبختی هست.

خوشبختی فکر مثبت داشتن نیست.. خوشبختی احساس خوب داشتن هم نیست.. فکر مثبت و منفی، احساس خوب و بد همه مشغله های ذهنی هستن که به یک اندازه تورو از حقیقت دور می کنن. مشغله های ذهنی مثل 8 ساعت کار روزانه می مونن که به هدف امرار معاش انجام میشن.

خوشبختی و سرور اون وقتیه که به ورای افکار میری.. یعنی از بین تکه تکه های فکر که به ذهنت میاد هر چند وقت یکبار اونچه که پشت افکارت هست رو می بینی.. و همچنین از بین جزیره های کوچک احساس هر چند وقت یکبار دریاچه ای از سرور رو که در زیر حس هات قرار داره می بینی.

یک روز طلایی روزیه که از بین موزیک هایی که داری اونهایی که تورو هیجان زده می کنن کنار میذاری.. اونهایی که تورو احساساتی می کنن هم کنار میذاری.. فولدر Yanni که تورو به ورای احساس می بره هم کنار میذاری.. و اونوقت در سکوت میشینی و خودت رو از هرگونه احساس پاک و مبرا می کنی و اونوقت ذهنت رو به دریاچه ای که پشت احساست قرار داره متوجه می کنی..
یک روز طلایی روزیه که ذهنت در گپ بین فکر ها و حس ها زندگی می کنه.

Sunday, October 01, 2006



درد عشقت رو تحمل کرده ام
                    با غم دوری رفاقت کرده ام