نمی دونم چرا گفتن بعضی حرفها انقدر سخته.. شاید من بیشتر از حد با خواننده هام ارتباط نزدیک بر قرار می کنم در نتیجه دلم نمیاد هرچی از دهنم در میاد بهشون بگم.
در ادامه مطلبی که تحت عنوان بندگی نوشتم میخوام یکمی درباره روزه صحبت کنم. صحبت کردن درباره روزه خیلی مشکله.. افراد زیادی رو میشناسم که روزه می گیرن و هیچکدوم هم آدمهای بدی نیستن.. همه از قیافشون به نظر میاد که به نیت خیر روزه می گیرن ولی بیشتر مواقع عملا دلایل غلطی برای روزه گرفتن دارن بعلاوه اینکه از پنجره ای که من ازش به ماجرا نگاهمی می کنم روزه گرفتنشون نتایج بدی برای زندگی جمعیشون به همراه میاره و این چیزیه که میخوام امروز دربارش صحبت کنم.
من خودم روزه گرفتن رو از سن 9 سالگی شروع کردم.. وقتی روزه می گرفتم احساس می کردم که آدم خوبی هستم. همون موقع نماز هم می خوندم و این باعث میشد که همه نمره هام بیست بشه. من بهشون میگفتم بیست نماز! کم کم که بزرگتر شدم نگاهی به قرآن انداختم و دیدم تمام قرآن پر از قصه های پیغمبران مختلفه. دیدم درباره روزه که تقریبا سخت ترین سنت مذهبیه فقط گفته "روزه بگیرید!" و بعد بجای اینکه درباره سنتی که تقریبا یک دوازدهم عمر مسلمونا رو به خودش مشغول می کنه توضیح بیشتری بده دوباره برگشته سر قصه های اقوامی که به حرف پیامبرشون گوش ندادن و گرفتار غذاب شدن. کلا دیدم که قرآن اصولا به دلایل کوچکترین توجهی نداره و اصل رو بر"اطاعت از موجود گردن کلفت تر" (که می تونه تورو گرفتارعذاب کنه) گذاشته.
بعد دیدم تنها دلیلی که بر تحریف نشدن قرآن وجود داره اینه که یه جایی توی خودش گفته که قرآن تحریف نمیشه! نمی دونم آدم باید دقیقا چقدر احمق باشه که جمله ای از خود یک کتاب رو دلیل بر تحریف نشدن اون کتاب بدونه. بعد بحث معجزه بودن قرآن به وسط اومد و دلایلی که قرار بود باعث بشه من باور کنم که قرآن کلام آفریدگاره. من هرچی فکر کردم معجزه ای درش ندیدم بجز یه سوره ای که وقتی می خوندمش دیگه از اجنه نمی ترسیدم. (بماند که تنها دلیلی که باعث شده بود من به وجود جن معتقدم باشم این بود که در قرآن اومده بود.) کلا بنظرم اومد که قرآن با توجه به اینکه تقریبا 80 درصدش داستانهای خیلی ساده اس (داستانهایی که بیشترش در ادبیات و کتابهای مذهبی قبل از قرآن به طور متفاوتی روایت شده) و با توجه به اینکه بیانش اصلا علمی نیست و اینکه هیچ چیز رو واضح و درست و حسابی توضیح نمیده کاملا می تونست محصول تفکر یه فرد "امّی" باشه نه کلام خالق جهان.
اگرچه هیچکدوم از اینها دلیلی برای غلط بودن مراسمی مثل روزه گرفتن نبود ولی فکر می کنم آدم گاهی باید یکمی منطقی باشه و اگر نبود نباید از زندگی انتظار زیادی داشته باشه چون بسیاری از چیزهای غلط هرگز غلط بودنشون اثبات نمیشه و کسی که جویای حقیقت باشه باید به نشانه ها توجه کنه و ببینه که درست بودن هر اصلی چقدر محتمله. در غیر این صورت داره رسما در راه غلط پیش میره و نتیجه حرکت کردن در راه نادرست نمی تونه زیاد خوب باشه.
امروز احساس می کنم تاکید بر رعایت اصول دینی هم مثل تاکید بر رعایت کردن اصولی که هرگز در دین نیومده (از جمله نپوشیدن پیراهن آستین کوتاه) همه و همه به هدف رام کردن مردم انجام میشه. خیلی طبیعیه که کسی که برای تبعیت از دستور یک کتاب اسطوره ای و از ترس گرفتار شدن به عذاب یک ماه تموم روزه می گیره از دید حکومت به یه اسب رام شده شباهت داره و انسان بی دردسریه. یک چنین آدمی تست رام شدن رو پشت سر گذاشته و خیلی با انسان سرکشی که خدا رو بنده نیست تفاوت داره.
این وسط علت روزه گرفتن یکی از بزرگترین مجهولاتیه که در این معادله وجود داره از اون جهت که وقتی با روزه داران عزیز صحبت می کنی هیچکدوم جرات نمی کنن بهت بگن که روزه می گیرن چون از عذاب آخرت می ترسن یا اگه روزه نگیرن از خانواده شون طرد میشن. اکثرا بهت می گن که روزه می گیرن بخاطر اینکه بهشون آرامش میده. بعضیاهم که قدرت تخیلشون ضعیف تره اظهار می کنن که روزه می گیرن که لاغر بشن. به هر حال اگه به دنبال علت واقعی روزه گرفتن باشیم معمولا به اینجا میرسیم که مردم روزه می گیرن چون از آخرتشون می ترسن. اگرچه اکثرا اونقدرا به آخرت اعتقاد ندارن که باعث بشه دروغ نگن و مال مردم نخورن ولی اونقدرا هم دل و جرات ندارن که بخاطر چیزی که به نظرشون درست میاد از دستوری که در کتاب اومده و از بچگی بهشون آموزش داده شده سرپیچی کنن.
این مسئله یکمی جالبه یا بقول خارجی ها Ironic ه بخاطر اینکه اون آدم احمقی که به دستور خامنه ای خواب و آسایش رو از شما می گیره هم میزان اعتقادش به آخرت زیاد از شما بیشتر نیست.. شما جرات نمی کنین از دستور روزه گرفتن سرپیچی کنین اونم جرات نمی کنه از دستور امر به معروف و نهی از منکر یا تلاش برای ایجاد جامعه اسلامی سرپیچی کنه! هیچکدومتون درباره کاری که می کنین مطمئن نیستین ولی از روی ترس انجامش میدین تا ترس فکر کردن، تنها شدن، جدا شدن از خانواده و دار و دسته، ریسک عذاب آخرت و خیلی چیزای دیگه رو ازخودتون دور کنین. پس تا اینجا شما هم مثل اون هستین و اگرچه دوست ندارین که اون آدم احمق تو کوچه و خیابون مزاحمتون بشه ولی منطقا نمی تونین بهش اعتراض کنین چون خودتون هم دارین همون کار رو می کنین. پس بیانیه من در اینجا اینطور صادر میشه که دوست عزیز، مادامی که از ترس دنیا یا آخرت نماز می خونی و روزه می گیری (اگرچه زیاد بهش معتقد نیستی) و مادامی که بخاطر اعتقاد و ترس، عقل و منطقت رو کنار می زنی واقعا حق نداری به کسی که فکر می کنه با کشتن تو وارد بهشت میشه اعتراض بکنی چون اون هم مثل تو داره مطابق تعبیری از دین که از پدر و مادرش یاد گرفته برای سود اخروی خودش تلاش می کنه. هیچ کدوم از شما خرافات دینی رو بخاطر انسان دوستی، سود جمعی جامعه یا عقل و منطق کنار نمی زنین. هیچکدومتون هم اهل تحقیق در دین نیستین و اگرهم که باشین به هرحال وقتی که ماه رمضون میرسه دوباره به عصر حجر بر می گردین و مطابق دینی که از مادرتون یاد گرفتین نماز می خونین و روزه می گیرین. پس گناه اون بیسجی احمق یا احمدی نژاد زشت تنها در اینه که دینی که از پدر و مادرش یاد گرفته یکمی با اونچه که شما از پدر و مادرتون یاد گرفتین تفاوت داره. و همونطور که شما از من نمی پذیرین وقتی که بهتون میگم دینتون غلطه احمدی نژاد هم از شما قبول نمی کنه که بخواین بهش بگین دین رو اشتباه فهمیده. ای بیانیه اول بود.
به عنوان بیانیه دوم میخوام به همه دوستانی که به هر دلیلی (از جمله آرامش یا لاغری یا اعتقاد) روزه می گیرن بگم روزه گرفتن کلا باعث افزایش جو مذهبی موجود در جامعه میشه. مثلا وقتی که با افتخار جلوی اصغر و اکبر میگین که فلان تعداد روز روزه گرفتین این روی اونها هم اثر میذاره و از اونجایی که هیچکدومتون واقعا دین و ایمان قویی ندارین و فقط جو گیر شدین روزه گرفتن هرکدومتون باعث میشه که جو گیر شدن بقیه تقویت بشه! و بعد وقتی که یه تعداد زیادی آدم جو گیر شده در جامعه وجود داشته باشه کنار زدن دین برای کسی که پدر و مادر مذهبی داره ولی داره سعی می کنه عقل و منطق رو درمقابل دین قرار بده خیلی مشکل تر میشه. در نتیجه دینداری شما و اظهار کردن این مسئله کلا جو دینداری رو در تمام level ها اعم از " دین روشنفکری"، "دین ترس از آخرت" ، "دین تشکیل حکومت اسلامی" و "دین انتظار فرج" تقویت می کنه.
این در حالیه که همه تون می دونین که اساس استواری نظام جمهوری اسلامی اسلامیت نظامه و هرچیزی که بعد اسلامیت نظام رو تقویت کنه حکومت رو تقویت کرده. مطابق این تعبیر، شما با روزه گرفتنتون هر سال تیشه به ریشه خودتون می زنین. یاد حرفی که خانوم طوقیان زده بود و در مطلب تحت عنوان بندگی نوشته بودم میفتم.. یه زمانی بود که دین اسلام عامل وحدت مردم بود و دینداری به نفع همه بود. امروز داریم در زمانی به سر میبریم که دین اسلام استعمار طبقه حاکمه. امروز اون روزیه که به گفته خانوم طوقیان نماز و روزه عامل استعمار شماست و باید ازش دوری کنین.